DONIAYE SOKHAN دنیای سخن
DONIAYE SOKHAN IS A FORUM FOR DISSIDENTS AMONG POETS,WRITERS,ARTISTS AND ESPECIALLY JOURNALISTS OF THE WORLD.IT IS ALSO TO TRIBUTE TO DONIAYE SOKHAN MONTHLY JOURNAL OF TEHRAN IN 1360'S/1980'S,WHO LATER ON AFTER BEING BOMBED,BECACAME A PLATFORM OF SOFT VOICE AND A MILD CONTENT POLICY AND FINALLY SHUT DOWN.
Sunday, February 22, 2015
Wednesday, February 4, 2015
NEWSAPER:ALAM NESVAN
Wednesday, October 22, 2014
Thursday, May 8, 2014
Thursday, November 7, 2013
Friday, October 4, 2013
IRANIAN JOURNALISTS:HOSSEIN FATEMIدکتر حسین فاطمی
دکتر حسین فاطمی,روزنامه نگار و سیاستمدار
""""""""...................... ..
در سال ۱۲۹۶ در شهر نائین زاده شد و در ۱۸ آبان ۱۳۳۳ به میل دولت بریتانیا تیرباران شد. دکتر فاطمی سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی بود و از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه قانونی ایران بود و در کابینۀ ملی دکتر محمد مصدق و در ملی شدن صنعت نفت نقشی برجسته ایفا کرد و دولت بریتانیا از او کنیۀ نابخشودنی داشت. وی پس از کودتای ۲۸ امرداد توسط حکومت کودتا در دادگاه نظامی فرمایشی مخفیانه محاکمه شد و بجرم مضحک "خیانت به شاه و دربار" اعدام شد. دکتر حسین فاطمی پیش از تیرباران شدنش، ۲ باره دیگر ترور شده بود که نخستین بار توسط فداییان اسلام (محمد مهدی عبد خدایی) و بار دوم توسط شعبان جعفری ( شعبون بی مخ) انجام شد ولی خوشبختانه از آن ترورها، جان بدر برده بود. تنها جرم وی "عشق به ایران و سرخم نکردن در برابر بریتانیا" بود
محمد مهدی عبد خدایی از گروه فداییان اسلام دربارۀ ترور کردن دکتر فاطمی گفت:
" به محض اینکه ماشه اسلحه ام را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آنزمان آقای عباس گودرزی نامی بود که در تجریش جیگر میفروخت و بهش میگفتند «عباس جیگرکی» که خم شد و اسلحه را برداشت که مردم به سمتش هجوم بردند و او را کتک زندند. من در تمام این صحنهها حاضر بودم چون کسی باورش نمیشد که یک بچه ۱۵ ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد. ... ایستاده بودم و "الله اکبر" گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.
حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش گفت:
"برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، اینطور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی باش و برای همیشه زبانه بکشد همین آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد"
سرانجام حکم تیرباران دکتر فاطمی صادر شد و او قبل از اعدام گفته بوده :
"ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم. ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته اگر بعضی از هم وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آنها قرار گرفته اند و منویات آنها را اجرا کرده اند، بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم، رویه سابق خود را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود."
دکتر مصدق بعد از تیرباران دکتر حسین فاطمی چنین گفت:
" اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است، پس از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه میهن، دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد
""""""""......................
در سال ۱۲۹۶ در شهر نائین زاده شد و در ۱۸ آبان ۱۳۳۳ به میل دولت بریتانیا تیرباران شد. دکتر فاطمی سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی بود و از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه قانونی ایران بود و در کابینۀ ملی دکتر محمد مصدق و در ملی شدن صنعت نفت نقشی برجسته ایفا کرد و دولت بریتانیا از او کنیۀ نابخشودنی داشت. وی پس از کودتای ۲۸ امرداد توسط حکومت کودتا در دادگاه نظامی فرمایشی مخفیانه محاکمه شد و بجرم مضحک "خیانت به شاه و دربار" اعدام شد. دکتر حسین فاطمی پیش از تیرباران شدنش، ۲ باره دیگر ترور شده بود که نخستین بار توسط فداییان اسلام (محمد مهدی عبد خدایی) و بار دوم توسط شعبان جعفری ( شعبون بی مخ) انجام شد ولی خوشبختانه از آن ترورها، جان بدر برده بود. تنها جرم وی "عشق به ایران و سرخم نکردن در برابر بریتانیا" بود
محمد مهدی عبد خدایی از گروه فداییان اسلام دربارۀ ترور کردن دکتر فاطمی گفت:
" به محض اینکه ماشه اسلحه ام را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آنزمان آقای عباس گودرزی نامی بود که در تجریش جیگر میفروخت و بهش میگفتند «عباس جیگرکی» که خم شد و اسلحه را برداشت که مردم به سمتش هجوم بردند و او را کتک زندند. من در تمام این صحنهها حاضر بودم چون کسی باورش نمیشد که یک بچه ۱۵ ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد. ... ایستاده بودم و "الله اکبر" گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.
حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش گفت:
"برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، اینطور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی باش و برای همیشه زبانه بکشد همین آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد"
سرانجام حکم تیرباران دکتر فاطمی صادر شد و او قبل از اعدام گفته بوده :
"ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم. ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته اگر بعضی از هم وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آنها قرار گرفته اند و منویات آنها را اجرا کرده اند، بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم، رویه سابق خود را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود."
دکتر مصدق بعد از تیرباران دکتر حسین فاطمی چنین گفت:
" اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است، پس از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه میهن، دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد
Subscribe to:
Posts (Atom)